کاخ لیندرهوف
در بین مردمان جهان اقوامی هستند که بیش تر از بقیه به افسانه های قدیمی می پردازند و این افسانه ها برایشان باور پذیر است و ارزش و اعتبار بسیاری برای این داستان ها قائل می باشند. در قرون گذشته افرادی که داستان پرداز بودند بین مردم از احترام خاصی برخوردار بودند. مردمان کشور آلمان نیز از این دست افراد می باشند. آلمان ها با ذهن خیال پرداز خود قصه هایی گفته اند که آوازه آن ها تا آن سر دنیا هم شنیده می شود. یکی از مهم ترین افسانه های تاریخی آلمان مربوط به کاخ لیندرهوف می شود. در ادامه مطلب به این کاخ افسانه ای بیشتر می پردازیم.
تاریخچه کاخ لیندرهوف
واژه لیندرهوف در ادبیات آلمانی معنی خاصی دارد. قسمت اول این کلمه یعنی لیندو به معنی خانواده می باشد و قسمت دوم که همان هوف است در زبان مردمان بومی آن منطقه به معنی مزرعه می باشد. داستان دیگری هم وجود دارد که می گوید این اسم از درخت تنومند و کهن سالی که در حیاط کاخ واقع شده گرفته شده است.
تصویری از کاخ لیندرهوف ، کاخ زیبایی در کشور آلمان
کاخ لیندرهوف به لحاظ موقعیت جغرافیایی و مختصات روی نقشه دقیقا در جنوب غربی ایالت بایرن و شهر اتال آلمان واقع شده است. این بنای زیبا با معماری خاص اش یکی از مهم ترین و زیبا ترین ابنیه تاریخی و افسانه ای آلمان به شمار می آید. این کاخ با شکوه در سال ۱۸۸۶ میلادی به دستور پادشاه لودیک دوم یعنی سلطان بایرن در آن زمان پایه گذاری شد. سبک معماری و طراحی این کاخ با شکوه بسیار شبیه به سبک باروک و رنسانس است.
افسانه لیندرهوف
در تاریخ کهن و غنی آلمان داستان ها و افسانه های بسیاری در مورد کاخ لیندرهوف وجود دارد. درباره میزان صحت و درستی این افسانه ها کسی تا به حال به تحقیق و تفحص نپرداخته است اما همگان آن را به عنوان میراثی از پیشینیان سینه به سینه به نسل های بعد منتقل کرده اند.
در اسناد تاریخی گذشته آمده است که کاخ لیندرهوف محلی برای سکونت پریان بوده است. و پادشاهی که در آن قصر به همراه خانواده اشرافی اش زندگی می کرده است، یعنی لودیک دوم عنوان پادشاه پریان به داده شده بود. لودیک دوم علاقی بسیار شدید قلبی به لویی چهاردهم داشته است و او را الگو و اسطوره خود در زندگی قرار داده بود. به خاطر همین دلیل تمام تلاشش این بود که کاخی که از پدرش به ارث برده بود را بازسازی کند و در نهایت آن را با طراحی جدید به سبک کاخ لویی چهاردهم فرانسه تکمیل کند.
آن طور که مشخص است افسانه کاخ لیندرهوف این طور روایت می شود که این پریان در طبقات بالایی کاخ سکونت داشته اند و در کنار انسان های آن قلعه مشغول زندگی بوده اند؛ آثار و شواهد موجود در اقسی نقاط این کاخ سندی محکم بر درستی افسانه می باشد چرا که نقاشی ها و طراحی های شگفت انگیز و فضایی که در و دیوار کاخ لیندرهوف را زینت بخشیده است هیچ یک نمی تواند ساخته دست بشر باشد.
بخش های مختلف کاخ
وجود طبقات متعدد در کاخ لیندرهوف بر وسعت و شکوه آن افزوده است. در هر یک از این طبقات مخصوصا طبقات بالایی ساختمان، اتاق های تو در توی بسیاری یافت می شود که هر یک از این اتاق ها بنا به کاربریشان نام مخصوصی داشتند. دیواره های این اتاق ها معماری با شکوه و چشم نوازی دارند و از بافت مستحکم و با قدمتشان مشخص می شود که برای ساخت دیواره ها از مواد اولیه بسیار گران قیمت و ارزشمندی استفاده شده است.
نمایی از داخل کاخ لیندرهوف کشور آلمان
شخصیت لودیک به صورتی بود که ارتباط خود را با محیط اطراف قطع کرده بود و فردی درونگرا بود و بیشتر علاقه مند بود که شب ها به مطالعه و تفکر بپردازد و روزها بخوابد طوری که صبحانه اش را نزدیک غروب آفتاب سرو می کرده است. در اتاقی که لودیک به مطالعه کتاب می پرداخت آینه های قدی بسیاری دیده می شود و علت وجود این آیینه ها این بود که نور شمع ها در فضا منعکس شود و محیطی آرام و روشن و مناسب جهت مطالعه لودیک فراهم شود.
در سالنی که مخصوص سرو غذا بود اتفاق های عجیبی رخ می داد که فقط لودیک شاهد آن ها بود. در نوشته ها آمده است که لودیک همیشه خواستار این بود که چهار ظرف غذا در سالن غذا خوری روی میز گذاشته شود در صورتی که او همیشه تنها غذا می خورد. کارگران گفته اند که لودیک به هنگام غذا خوردن هم چون لویی چهارده و پانزدهم با دو شخصیت خیالی به صبحت می نشسته و غذا می خورده است. نام این شخصیت ها ماری آنتوانت و مادام پمپاری بوده است.
اتاق دیگری که در قسمت های بالایی کاخ لیندرهوف وجود داشت مخصوص موسیقی بود. لودیک که فردی منزوی بود در این اتاق روز ها به نواختن پیانو و دیگر ساز های موسیقی می پرداخت.
منبع: سایت توریست های ایرانی
